سوال "چه کسی ساعت من را ساخته است؟" یکی از مواردی است که اغلب در بین صاحبان ساعت های جیبی عتیقه به وجود می آید، اغلب به دلیل نبود نام سازنده یا برند قابل مشاهده روی ساعت. پاسخ به این پرس و جو همیشه ساده نیست، زیرا رویه علامت گذاری ساعت ها با نام یا برند سازنده در طول زمان به طور قابل توجهی تکامل یافته است. از نظر تاریخی، بسیاری از ساعتهای عتیقه، اقلام ناشناس و تولید انبوهی بودند که هیچ علامت شناسایی نداشتند. مفهوم برندسازی، همانطور که امروزه آن را درک می کنیم، نسبتاً مدرن است و تنها در اوایل قرن بیستم به شهرت رسید.
در گذشته، تمایز واضحی بین سازندهای که در واقع ساعت را میسازد و برندی که اغلب یک ساختار بازاریابی بود، وجود داشت. در ابتدا، برندها برای اطمینان از کیفیت یک محصول به مشتریان ایجاد شدند، اما با گذشت زمان، نام تجاری به ابزاری برای فروش اقلام تولید انبوه به عنوان لوازم جانبی سبک زندگی تبدیل شد. این تغییر در انتظارات مصرفکننده باعث سردرگمی افراد مدرن شده است که با ساعتهای قدیمیتر بدون نام تجاری قابل مشاهده مواجه میشوند.
این مقاله به زمینه تاریخی ساعتسازی میپردازد و نشان میدهد که چگونه سازندگان برتر مانند Tompion، Lépine، Breguet، و Patek Philippe همیشه خلاقیتهای باکیفیت خود را علامتگذاری میکنند، در حالی که اکثر ساعتهای دیگر ناشناس ماندند. همچنین تلاشهای قانونگذاری در انگلستان برای جلوگیری از جعلها را بررسی میکند، که لازم است ساعتها نام سازنده یا شخصی که آنها را سفارش داده باشد، داشته باشند. علیرغم این مقررات، بسیاری از ساعتهای انگلیسی قرن نوزدهم به جای نام سازنده واقعی، نام خردهفروش را داشتند که نشاندهنده شیوههای تجاری آن زمان بود. این مقاله به بررسی فرآیند پیچیده ساعتسازی در انگلستان میپردازد، جایی که ساعتها اغلب نتیجه تلاشهای مشترک بین صنعتگران مختلف بود، نه کار یک سازنده. این عمل به نادر بودن یافتن نام سازنده در ساعت های انگلیسی کمک کرد. تکامل تولید ساعت در آمریکا و سوئیس نیز مورد بحث قرار می گیرد و نشان می دهد که چگونه مناطق مختلف روش ها و سنت های خود را در این صنعت توسعه دادند.
در نهایت، این مقاله مروری جامع از پیچیدگیهای موجود در شناسایی سازنده ساعتهای جیبی عتیقه ارائه میکند و عوامل تاریخی و صنعتی را که بر وجود یا عدم وجود علائم سازنده در این ساعتهای جذاب تأثیر گذاشتهاند، روشن میکند.
سوالی که اغلب از من پرسیده می شود این است که "چه کسی ساعت من را ساخته است؟"
این سوال معمولاً به این دلیل رخ می دهد که ساعت نام سازنده یا مارک قابل مشاهده ای ندارد و پاسخ آن آنقدر که فکر می کنید ساده نیست. دلایل مختلفی وجود دارد که چرا یک ساعت قدیمی نام قابل مشاهده ای ندارد. همیشه اینطور نبوده است که همه چیز نام سازنده یا برندی داشته باشد. برخی از ساعتها نام یک سازنده معروف را داشتند، اما بیشتر آنها محصولات ناشناس تولید انبوه بودند که نامی نداشتند - نامهای تجاری در این زمینه یک پدیده کاملاً مدرن هستند.
بین نام سازنده ، یعنی کسی که واقعاً چیزی ساخته و نام خود را روی آن گذاشته است، و برندی که اغلب چیزی بیش از یک نام ساختگی با بودجه بازاریابی کلان نیست، تفاوتی وجود دارد و چیزی را که در غیر این صورت ناشناس میماند میفروشد. محصولات تولید انبوه به عنوان "لوازم ضروری سبک زندگی".
برندها در ابتدا برای شناسایی افرادی که یک محصول را تولید می کنند ایجاد شدند تا مردم از کیفیت آن مطمئن شوند. ایده ایجاد یک برند به عنوان یک چیز به تنهایی، به منظور فروش اقلام تولید انبوه، یک مفهوم نسبتاً جدید است که در دهه 1920 شروع شد و واقعاً بعد از جنگ جهانی دوم ادامه یافت. امروزه مردم آنقدر به دیدن نام های تجاری روی همه چیز، مخصوصاً ساعت، عادت کرده اند که انتظار دیدن آن را دارند و اگر نام واضحی وجود نداشته باشد، متحیر می شوند.
تعدادی از سازندگان برتر همیشه نام خود را بر روی تعداد کمی از اقلامی که نفیس ساخته شده اند و بسیار گران قیمت ساخته اند، گذاشته اند. افرادی مانند Tompion، Lépine، Breguet و Patek Philippe. سوئیسی ها چنین لباس هایی را تولید و تعداد بسیار کمی از آنها وجود دارد. هنگامی که رسانه های جمعی و تبلیغات آمدند، تبلیغات و ایجاد نام تجاری در اذهان عمومی ارزشمند شد. این کار با آبجو و صابون شروع شد، اما در نهایت به ساعت های تولید انبوه گسترش یافت. در بریتانیا این امر به شدت توسط خرده فروشان مقاومت شد. اگر اسمی روی ساعتی گذاشته میشد، میخواستند متعلق به خودشان باشد، نه مال شخص دیگری.
ساعت های انگلیسی
در تلاش برای جلوگیری از جعل و تقلبی، قانون ویلیام سوم، 1697-1697، قانون صادرات ساعتهای شمشیر و سایر تولیدات نقره ، مقرر کرد که از 24 ژوئن 1698 همه ساعتها و ساعتها باید نام را روی آنها حک میکردند. و محل سکونت شخصی که آنها را ساخته یا باعث ساخته شدن آنها شده است . اگر سازنده شناخته شده بود، مانند تامپیون، نام آنها بر روی قطعه بر ارزش آن افزوده می شد. اما اگر سازنده به خوبی شناخته شده نبود، اجازه می داد که شخصی که باعث ساخت ساعت یا ساعت می شود نام خود را روی آن بگذارد، به خرده فروشی اجازه می داد که برای مشتریانش بیشتر از یک سازنده کمتر شناخته شده در دوردست شناخته شود. خارج از شهر، تا نامش را بگذارند.
اکثریت قریب به اتفاق ساعتهای انگلیسی قرن نوزدهم، نام شخصی را که آنها را ساخته است، ندارند . در عوض نام خردهفروشی که ساعت را سفارش داده و در مغازهاش میفروشد، روی حرکت حک شده و گاهی اوقات روی صفحه میناکاری شده است. استثناهای این قاعده معدود سازندگان مشهوری هستند که شهرت آنها به دلیل کیفیت بالای کار بر ارزش ساعت افزوده است. اینها به راحتی قابل شناسایی هستند. اگر ساعتی نام ناشناخته داشته باشد، نامی که با یک ساعت ساز معروف مرتبط نباشد، تقریباً نام آن متعلق به خرده فروش است.
در تجارت قرن نوزدهم، این تجارت به طور کلی به دو دسته سازندگان حرکت، که حرکات خشن انجام می دادند، و ساعت سازان، که تکمیل ساعت را از یک حرکت خشن و سایر بخش ها مانند عقربه، صفحه و جعبه را به یک ساعت کامل سازمان می دادند، تقسیم می شد. . نام آنها تقریباً هرگز در ساعت تمام شده ظاهر نشد.
در قدیمترین زمانها، نام خردهفروش مستقیماً روی صفحه حرکتی حک میشد. بعداً روی یک صفحه قابل جابجایی حک شد که به صفحه بالایی روی بشکه فنر اصلی ثابت شده بود. این صفحه بشکه در ابتدا برای برداشتن لوله فنر اصلی بدون از بین بردن کل حرکت به آسانی معرفی شد تا بتوان فنر اصلی شکسته را جایگزین کرد. به زودی به مکان معمولی برای حک کردن نام خردهفروش تبدیل شد، زیرا به راحتی میتوان آن را در مراحل پایانی ساخت ساعت یا حتی پس از تکمیل ساعت انجام داد.
اگر حکاکی در زمان ساخت ساعت انجام نمی شد، با صفحه بشکه خالی ارسال می شد تا خرده فروش بتواند نام خود یا نام مشتری خود را بعداً اضافه کند. گاهی اوقات بدیهی است که این کار به این دلیل انجام شده است که حکاکی از طریق تذهیب بریده شده است، یا صفحه دوباره طلاکاری شده است و رنگی متفاوت با بقیه حرکت دارد. گاهی اوقات هزینه حکاکی توجیه نمی شد. صفحه بشکه خالی بود و ساعت هیچ نامی ندارد.
بسیار نادر است که در یک ساعت انگلیسی نام شخصی که واقعاً آن را ساخته است پیدا کنید. یکی از دلایل این امر نحوه ساخت ساعت های انگلیسی است که به این معنی است که هیچ سازنده ای به معنای سنتی کلمه وجود ندارد. این بیشتر یک تلاش تیمی بود.
ساعتهای انگلیسی تقریباً تماماً با استفاده از روشهای صنایع دستی، ابزارهای دستی و ماشینهای ساده با قدرت دستی و سیستم «بیرون کردن» ساخته میشدند. هر قسمت توسط یک صنعتگر که در خانه یا کارگاه کوچک خود کار میکرد، ساخته یا تکمیل میشد که اغلب برای چندین مشتری مختلف کار میکرد.
در قرن نوزدهم ساعتها معمولاً به صورت حرکات خشن شروع میشدند که شامل قاب، صفحات اصلی جدا شده توسط ستونها و چند قسمت دیگر مانند بشکه فنر، fusee و چرخهای قطار بر روی چوبهایشان بود. اینها عمدتاً در Prescot در لنکاوی توسط تعدادی از شرکت های تخصصی ساخته می شدند که بسیاری از آنها توسط جان ویچرلی، پیشگام انگلیسی در تولید انبوه، ساخته می شدند تا اینکه کاونتری در اواخر قرن نوزدهم شروع به ساخت قاب کرد.
حرکات خشن از Prescot به مراکز سنتی ساعت سازی لندن، کاونتری و بیرمنگام فرستاده شد تا در حرکات کاری "تمام" شود و سپس با صفحه، عقربه و جعبه نصب شود. گاهی اوقات این کار توسط شخصی انجام میشد که مستقیماً کارآموزان و کارآموزان را برای تکمیل کار استخدام میکرد، اما بسیاری از ساعتها با فرآیند «خاموش کردن» ساخته میشدند - ارسال ساعت تمامشده به متخصصان مختلفی که در خانههای خودشان یا کارگاههای کوچک کار میکردند تا هر کدام را داشته باشند. مرحله کار به پایان رسید. این شخص ممکن است خود را سازنده بداند، حتی اگر نقش او سازماندهی کار بود نه ساختن هر یک از قطعات.
اغلب نام خرده فروش، مغازه دار که سفارش ساخت ساعت را داده بود، طوری حک می شد که گویی سازنده آن است. در روزهای قبل از تبلیغات انبوه، یک خرده فروش محلی شخصی بود که مشتریان در منطقه محلی به خوبی شناخته شده و مورد اعتماد بودند، در حالی که آنها هرگز در مورد آن چیزی نشنیده بودند. این نام معمولاً روی میله بشکه حک می شد، یک صفحه کوچک بالای بشکه فنر اصلی که به راحتی برای این کار برداشته می شد. اغلب ساعت ها با میله بشکه خالی ارسال می شد تا خرده فروش بتواند نام خود یا مشتری خود را روی آن حک کند.
اکثر ساعت های انگلیسی دارای شماره سریال در صفحه بالایی هستند. این اغلب شماره سریال ساعت ساز است، اگرچه برخی از خرده فروشان شماره سریال خود را روی صفحه بالایی حک کرده بودند، با شماره سریال ساعت ساز در قسمتی از حرکت که توسط مشتری دیده نمی شود مشخص شده است. منشا و هدف شماره سریال در ساعت های انگلیسی مشخص نیست. توماس تامپیون یکی از اولین کسانی بود که شماره سریال را روی ساعت ها و ساعت های خود قرار داد و از آنجایی که او به عنوان پدر ساعت سازی انگلیسی در نظر گرفته می شد، شاید دیگران به سادگی از تمرین او پیروی کنند.
نمی توان از شماره سریال به عقب کار کرد تا متوجه شد سازنده چه کسی بوده است.
مگر اینکه بدانید چه کسی ساعت را ساخته است و به سوابق کارخانه دسترسی نداشته باشید (که بعید است)، نمی توانید به تنهایی چیزی از شماره سریال کشف کنید. آقای RE Tucker، 1933
برخی از معروفترین سازندگان لندنی شهرت کافی برای ارزشمند بودن نام خود به دست آوردند و بر روی حرکت یا شمارهگیری قرار گرفتند، اما بسیاری از صدها یا حتی هزاران «سازنده» کوچک ناشناخته هستند. حتی بهترین سازندگان انگلیسی همیشه نام خود را بر روی کار خود نمیگذارند، خردهفروشان ترجیح میدهند که اگر نامی ظاهر میشود، نام آنها باشد. در سال 1887 در مقابل یک کمیته منتخب که اصلاحات مربوط به قانون علائم تجاری 1862 را بررسی می کرد، آقای جوزف آشر، از شرکت بسیار مشهور ساعت سازی لندن Usher and Cole، گفت که ... خیلی به ندرت پیش می آید که نام ما روی ساعت هایی که می سازیم ظاهر شود . در مصاحبه ای در سال 1933، آقای RE Tucker که در ویلیامسونز کار می کرد، این را به نگرش خرده فروشان بریتانیایی نسبت داد که می خواستند نام خود را بر ساعت هایی که می فروختند بگذارند.
در اواخر قرن نوزدهم چند تولیدکننده ساعت انگلیسی که معروفترین آنها Rotherhams of Coventry بود، روشهای مکانیکی ساخت را معرفی کردند و ساعتهای کافی را تولید کردند که نامشان شناخته شود، اما مقدار تولید آنها در مقایسه با کارخانه های آمریکایی ناچیز بود. خیلی دیر از سرمایهگذاری بسیار کم رنج میبرد، نمیتوانست با مدهای در حال تغییر هماهنگی کند و در نهایت توسط واردات سوئیسی و ساعت مچی از بین رفت.
اگر تصمیم بگیرید میخواهید ساعتهای انگلیسی را جمعآوری کنید و موضوعی را برای مجموعه دنبال کنید، همه چیز را نسبتاً دشوار میکند - مثلاً اگر میخواهید مجموعهای از ساعتهای روترهامز بسازید تا ببینید که چگونه سبک و فناوری در طول سالها تغییر کرده است. مگر اینکه فروشنده تشخیص دهد که حرکت توسط Rotherhams انجام شده است، آنها ساعت را با نام خرده فروش لیست می کنند. گاهی اوقات جستجو در ebay برای «Rotherham» میتواند نتایج شگفتانگیزی داشته باشد، مانند ساعتی که با نام «Mint Silver Fusee Rotherham Massey 1 Pocket Watch 1828» که با امضای «William Farnill Rotherham» فهرست شده است، مشخص شد که یک خردهفروش در روترهام الدرمن جورج گامر، جی. جواهرات - یک ترکیب کنجکاو. این مغازه که همیشه نزد نسل جوان محبوب بود، صاحبی داشت که کنجکاوی بیشتری نسبت به اجناسش داشت.» نیازی به گفتن نیست که این ساعت هیچ ارتباطی با سازنده ساعت Rotherhams کاونتری ندارد و همچنین توسط ویلیام فارنیل که نامش توسط تکمیل کننده ناشناس بر روی آن حک شده است، «ساخت» نشده است.
زمانی که ساعتهای انگلیسی به آمریکا صادر شد، نام خردهفروش نهایی مشخص نبود، بنابراین نامهای ساختگی ساخته شد. در مقالهای در Antiquarian Horology ژوئن ۲۰۰۹، آلن ترهرن در مورد جورج کلرک، تولیدکننده لندنی نوشت که ساعتهای ساعتسازان و جواهرسازان استانی را تامین میکرد و همچنین ساعتهای بسیاری را به آمریکا صادر میکرد. کلرک در سال 1817 به کمیته پارلمانی شواهدی مبنی بر اعمال نام های ساختگی بر روی ساعت ها و ساعت ها ارائه کرد. Clerke از نامهای ساختگی مانند Fairplay، Fondling و Hicks در ساعتهایی که به آمریکا صادر میکرد استفاده میکرد - فاکتوری به Demilts از نیویورک ایالات متحده آمریکا در مقاله منتشر شد که این نامها را روی ساعتهای ارائه شده توسط Clerke نشان میداد. کیس های ساخت انگلیسی گران بود و بسیاری از حرکات «لخت»، یعنی بدون کیس، به آمریکا فرستاده شد و در آنجا کیس شدند.
بنابراین جمع آوری ساعت های انگلیسی کمی شبیه به شانس است. اما میتوانید با تکیه بر ویژگیهای ساعتهایی که به دنبال آن هستید، چیدمان صفحات بالایی و علامتهای اسپانسر سازندگان قاب ساعت برای قابهای نقرهای و طلایی، شانس خود را برای رسیدن به آنچه میخواهید افزایش دهید. اما حتی پس از آن، پیدا کردن چیز خاص کمی شبیه یافتن یک سوزن در انبار کاه است.
پس چه کسی ساعت انگلیسی من را ساخت؟
اگر یک ساعت انگلیسی دارید که نامی روی صفحه دارد یا روی صفحات حک شده است و نام یکی از معدود ساعت سازان مشهور انگلیسی نیست که بتوان به راحتی درباره آن تحقیق کرد، به احتمال زیاد نام فروشنده ای که سفارش ساخت ساعت را داده و در مغازه خود فروخته است یا گاهی اوقات نام مشتری که ساعت را خریده است. این مورد در مورد اکثریت قریب به اتفاق ساعت های انگلیسی ساخته شده است.
تولیدکننده ساعت نبودند و در واقع ساعتهایی را که میفروختند «نمیساختند». واژه ساعت ساز بدون شک در اصل به معنای کسی بود که ساعت می ساخت، اما در قرن هجدهم تجارت ساعت سازی به چندین شاخه جداگانه تقسیم شده بود و هیچ فردی یک ساعت کامل نمی ساخت، اگرچه فردی که دوره کارآموزی خود را به پایان رسانده بود، در تئوری، باید این کار را انجام می داد. توانایی ساخت تمام قطعات ساعت افرادی که برای ساعتها قطعات میساختند یا آنها را تعمیر میکردند، خود را ساعتساز مینامیدند و سپس آنهایی که فقط ساعتها را سرویس میدادند، و در نهایت جواهراتی که به سادگی از تولیدکنندگان ساعت سفارش میدادند، شروع به نام ساعتساز کردند.
اگر هیچ نامی روی صفحه وجود نداشته باشد یا روی حرکت حک شده باشد، ساعت توسط یکی از «سازندگان» کوچک «ساخت» شده است که نامش به اندازه کافی شناخته شده یا مشهور نبوده است که ارزش حک کردن آن روی صفحه را داشته باشد. و خرده فروش احتمالاً به دلایل هزینه نام خود را حک نکرده است.
اگر یک شماره سریال روی ساعت وجود داشته باشد، تقریباً همیشه شمارهای است که توسط «ساختکننده» ساعت وارد میشود نه توسط خردهفروش.
چه کسی قاب ساعت را ساخت
اغلب به راحتی می توان چیزی در مورد ساخت قاب ساعت پیدا کرد، زیرا برای اهداف علامت گذاری، علامت اسپانسر باید در دفتر سنجش وارد می شد و هر کیس قبل از ارسال برای علامت گذاری با این علامت پانچ می شد. گاهی اوقات این می تواند به نام سازنده ساعت منجر شود اگر آنها به اندازه کافی بزرگ باشند که یک بخش ساخت کیس مانند Rotherhams of Coventry داشته باشند. اما اغلب فقط نام یک سازنده قاب ساعت مستقل را میدهد که با حساب شخصی خود برای هرکسی که میخواست به او سفارش دهد کار میکند. گاهی اوقات ممکن است کاملا گمراه کننده باشد، زیرا تولیدکنندگان علامت اسپانسر شخصی را که هیچ ارتباطی با ساخت اقلام نداشت، مانند یک خرده فروش، می زنند.
اصطلاح «سازنده» مملو از سوء تفاهم است. ساخت قاب ساعت متخصصان خاص خود را داشت و یک کیسساز کارگران بسیاری را استخدام میکرد: کیسساز که ساختار اصلی کیس را میساخت، باند و قاب را به هم لحیم میکرد، سازنده اتصال که «مفاصل» را میسازد (لولا کیس)، فنر، آویز ساز، پولیش و "بوکسر در". بنابراین، هر مورد نتیجه تیمی از متخصصان بود تا محصول یک «سازنده»، و مالک شرکت احتمالاً هرگز دستش را روی یک مورد روز به روز نمی گذاشت. استفاده از اصطلاح "علامت سازنده" در زمینه علامت گذاری به این سوء تفاهم در طول سالیان متمادی کمک کرده است، به همین دلیل است که اصطلاح "علامت حامی" ترجیح داده می شود.
ساعت های آمریکایی
آمریکا هیچ صنعت سنتی ساعت سازی نداشت، جایی که ساعت ها عمدتاً با دست و با استفاده از ابزارهای ساده و روش های صنایع دستی تولید می شدند. در قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم ممکن است چند ساعت ساز آمریکایی وجود داشته باشند که به این روش کار می کردند، اما تعداد بسیار کمی از ساعت های آنها باقی مانده است. آنها حداقل برخی از ابزارها و قطعات تخصصی مانند فنرها و صفحه ها را از انگلیس یا سوئیس وارد می کردند، اما احتمالاً اکثر ساعت ها به طور کامل یا حداقل حرکات کاملی که در آمریکا ساخته می شد وارد می شدند، که ساعت سازان آمریکایی سپس آنها را وارد کردند. نام ها در
در دهه 1850 ساعتها در آمریکا در تعداد زیادی در کارخانههای یکپارچه بزرگ توسط شرکتهایی که الگوی اولین کارخانهای از این قبیل بودند که توسط آرون دنیسون، ادوارد هاوارد و دیوید دیویس راهاندازی شد و به شرکت آمریکایی ساعت والتهام تبدیل شد، آغاز شد. به سادگی اسپین آف ها و رقبای شرکت Waltham Watch در رقابت هایی مانند Elgin، Howard، Hampden و شرکت Springfield Illinois Watch راه اندازی شدند.
کارخانجات آمریکایی از آنچه به نام «سیستم آمریکایی» تولید ساعت یا اصل «سنجشپذیر و قابل تعویض» معروف شد، استفاده کردند. آرون دنیسون ثبت کرد که او از بازدید از اسلحهخانه اسپرینگفیلد الهام گرفته بود، جایی که تفنگهایی با قطعات قابل تعویض ساخته میشد تا تصور کند که ساعتها را میتوان به این روش ساخت. از قطعات قابل تعویض انبوه تولید شده در ماشین آلات هدفمند، مونتاژ شده توسط نیروی کار نیمه ماهر. هر کارخانه به تعداد هزاران ساعت ساعت تولید می کرد و نام کارخانه هایی که روی این حرکت ها نقش بسته بود در تجارت و مشتریان به خوبی شناخته شد. نام کارخانه به یک ابزار بازاریابی قدرتمند تبدیل شد.
ساعت های سوئیسی
ساعتهایی که اغلب بدون نام روی آنها دیده میشوند معمولاً سوئیسی متعلق به قبل از دهه 1930 هستند، اما چرا اینطور بود؟
ساعت سازی در سوئیس یک صنعت مهم ملی بود و سوئیس بیش از هر کشور دیگری ساعت تولید می کرد و پس از از بین رفتن صنایع ساعت سازی انگلیسی و سپس آمریکایی، به تولید آنها در تعداد بیشتر و بیشتر ادامه داد. برخی از ساعتهای سوئیسی نام سازندههای خود را دارند، اما بسیاری از آنها چنین نیستند. امروزه مردم انتظار دارند یک نام تجاری روی همه چیز ببینند، و با درک این موضوع که ساعتهای سوئیسی قدیمیتر که دارای نام هستند، بالاترین و گرانترین ساعتها هستند، مشتاق هستند که بفهمند چه کسی ساعت آنها را ساخته است.
اما بسیاری از ساعتهای سوئیسی در کارگاههای کوچک از اجزای جداگانهای که از تامینکنندگان تخصصی جداگانه تهیه میشد، مونتاژ میشدند. قبل از اینکه نام تجاری توسط افراد باهوش بازاریابی ایجاد شود تا مشتریان را وادار به پرداخت بیشتر از ارزش ذاتی یک کالا کنند، به ذهن این مونتاژکنندگان نمی رسید که نام خود را روی ساعت هایی که «ساخته اند» بگذارند. این بسیار طعنه آمیز است وقتی که امروزه می توان یک "برند" ایجاد کرد بدون اینکه صاحبان برند اصلاً توانایی تولیدی نداشته باشند.
همچنین یک ویژگی خاص در بازار بریتانیا وجود داشت که در آن خرده فروشان دوست نداشتند هیچ نام دیگری به جز نام خود روی صفحه مشاهده کنند، که تا زمانی که این ایده از آمریکا وارد شد، توسعه نام تجاری را تحت فشار قرار داد. این بدان معناست که حتی آن دسته از تولیدکنندگان سوئیسی که مایل بودند نام خود را بر روی ساعتهایی که میسازند بگذارند، از انجام این کار در ساعتهایی که برای صادرات به بریتانیا و مستعمراتش بودند، منع شدند. که قبل از جنگ بزرگ بازار بزرگ و مهمی بودند. هانس ویلسدورف از رولکس بود که این سیستم را شکست. هنگامی که او Rolex Oyster را در سال 1927 راه اندازی کرد، یک کمپین تبلیغاتی بزرگ راه اندازی کرد که باعث شد مردم از ساعت های رولکس با نام درخواست کنند. این امر خرده فروشان بریتانیایی را وادار کرد تا ساعتهای مارک رولکس را ذخیره کنند و دیگر تولیدکنندگان سوئیسی به زودی به این کار دست پیدا کردند.
اگر حرکت نام قابل مشاهده ای روی آن نباشد، گاهی اوقات علامت تجاری سازنده ébauche را می توان در صفحه پایینی زیر صفحه پیدا کرد، مانند FHF برای Fabrique d'horlogerie de Fontainemelon یا AS برای A. Schild. این به طور کلی در مورد ساعت های ساخته شده در قرن بیستم صدق می کند، و این علائم تجاری در آنجا قرار داده شده اند تا بتوان قطعات یدکی برای حرکت را به راحتی سفارش داد، آنها "سازنده" ساعت را شناسایی نمی کنند، فقط سازنده ébauche را مشخص می کنند.
پیشینه تاریخی
برای درک این موضوع با جزئیات بیشتر، باید به خاستگاه صنعت ساعت سوئیس برگردیم. برای شروع، از قرن شانزدهم ساعتها در ژنو توسط دغدغههای کوچک ساخته میشدند، شاید یک استاد و چند کارآموز و شاگرد، که تمام قطعات ساعت را «در داخل» میساختند. به اینها «تولید» میگویند. توجه: یک "manufactu rer " نیست، که دارای معانی تولید انبوه کارخانه است. نه، اصطلاح سوئیسی "ساخت" ریشه در manu factum . به معنای واقعی کلمه "دست ساخته". بعدها ساعت سازی در کوه های جورا آغاز شد که در نهایت به منطقه غالب ساعت سازی سوئیس تبدیل شد. این صنعت در قرن هفدهم توسط دانیل ژانریچارد آغاز شد و در زمستان طولانی شغلی را برای کشاورزان فراهم کرد. کشاورزان در ساخت اجزای منفرد ساعت تخصص داشتند و اینها با هم جمع می شدند و توسط یک établisseur در یک ساعت کامل مونتاژ می شدند.
ساعتسازان ژنو، که ریشه برخی از آنها به قرون وسطی و آغاز ساعتسازی بازمیگردد، اغلب نامهای خود را روی ساعتهایی که میساختند میگذارند، اما در نوشاتل و کوههای ژورا، در مکانهایی مانند Le Locle و La Chaux-de-Fonds، Vallée de Joux، جایی که اکثریت قریب به اتفاق ساعتهای سوئیسی در قرن نوزدهم و بیستم ساخته میشدند، اگرچه تقریباً همه به نحوی درگیر ساعتسازی بودند، اما در واقع هیچکس در یک کارگاه واحد ساخته نشد. تمام قطعات جداگانه و مونتاژ آنها را به یک ساعت کامل. کل منطقه به ساعت سازی اختصاص داشت، با هزاران کارگاه کوچک که قطعات ساعت را می ساختند. به همین دلیل است که ساعتهای این منطقه به ندرت با نام سازنده مشخص میشدند. آنها محصول یک تلاش مشترک شامل بسیاری از شرکت ها و متخصصان به جای یک "سازنده" منفرد بودند.
در اواسط قرن نوزدهم، زمانی که صنعت ساعت آمریکایی شروع به کار کرد، ساعتهای آمریکایی شهرت بهتری نسبت به واردات سوئیس پیدا کردند، بنابراین برخی از تولیدکنندگان بیوجدان شروع به گذاشتن نامهای آمریکایی بر روی ساعتهای مقصد ایالات متحده کردند.
صنعت ساعت سوئیس
شرکت های قدیمی در ژنو، مانند Vacheron Constantin و Patek Philippe، (و این دو شرکت هنوز هم هستند) "تولید کننده" بودند که با ساخت اکثر یا تمام قطعات ساعت های خود در داخل کار خود را شروع کردند. با گذشت زمان شروع به استفاده از ماشین آلات برای ساخت قطعات حرکتی و خرید قطعات خاص از متخصصان خارجی مانند کیس، صفحه و عقربه کردند. در واقع، خانواده استرن که در نهایت پتک فیلیپ را تصاحب کردند، رابطه خود را با این شرکت به عنوان تامین کننده شماره گیری آغاز کردند. اما عنصر اساسی "ساخت" همچنان ادامه داشت - هر قسمت توسط یک صنعتگر ماهر با دست تمام شده بود. این تولیدکنندگان شهرت پیدا کردند و نام خود را به وضوح بر روی ساعت تمام شده قرار دادند. زمانی که شاهزاده آلبرت در نمایشگاه کریستال پالاس لندن در سال 1851 ساعتهای پتک فیلیپ را برای خود و ملکه ویکتوریا در نمایشگاه کریستال پالاس لندن خریداری کرد، به شهرت پاتک فیلیپ کمک کرد که بدون شک باعث آزار ساعتسازان انگلیسی شد.
پس از ایجاد صنعت ساعت تولید انبوه در منطقه ژورا در قرن هفدهم و هجدهم، پس از دانیل ژان ریچارد، «ساعت بالا» (بالا، یا بالا، «تولیدکنندگان» به کشاورزان کوههای ژورا نشان داد که چگونه میتوانند درآمد خود را با ساخت قطعات ساعت در ماههای طولانی زمستان که برف میبارید و کار در مزارع غیرممکن بود، تکمیل کنند. پس از آن انقلاب، بیشتر ساعتهای سوئیسی با سبکی به نام établissage . مواد در اختیار کارگرانی قرار میگرفت که در خانههای خودشان یا کارگاههای کوچک کار میکردند، و سپس اجزای نهایی جمعآوری شده و به شکل . مردی که مسئولیت کل فرآیند را بر عهده داشت، établisseur نام داشت.
من هرگز ساعتی با نام Stauffer, Son & Co روی صفحه ندیده ام، اگرچه حرکات آنها به وضوح مشخص شده است. این به این دلیل بود که آنها بر بازار بریتانیا متمرکز شدند، جایی که تا دهه 1920، خرده فروشان به تولیدکنندگان اجازه نمی دادند نام خود را روی صفحه قرار دهند. اگر نامی ظاهر می شد، نام آن خرده فروش بود. Longines و IWC نام خود را روی صفحه برخی از ساعتهای خود قرار دادهاند، اما این ساعتها برای بازار داخلی سوئیس یا به کشورهایی غیر از بریتانیا صادر میشوند. اینها استثنا بودند، بسیاری از ساعتها در نواحی نوشاتل و ژورا، در داخل و اطراف Le Locle و La Chaux-de-Fonds، از قطعات توسط شرکتهای کوچکی که قبل از عصر بازاریابی و مارکها هرگز اسمی بر روی آن گذاشته بودند، مونتاژ میشدند. صفحه ساعت هایی که مونتاژ کردند.
هنگامی که صادرات سوئیس به آمریکا در دهه 1870 به طور چشمگیری کاهش یافت، زیرا کارخانه های آمریکایی تولید را افزایش دادند، سوئیسی ها واکنش نشان دادند و مکانیزه شدند، اما در اصل آنها در کارخانه های منفرد ساخت ساعت کامل ادغام نشدند. سازندگان حرکات برهنه یا ébauches در کارخانههای بزرگتر راهاندازی کردند، اما بسیاری از شرکتهای تخصصی کوچک همچنان در مراکز ساعتسازی در Jura به رشد خود ادامه دادند. La Chaux-de-Fonds و Le Locle و مناطق اطراف. شماره گیری توسط شماره گیران متخصص، دست سازان دستی، کیس به مورد و غیره ساخته می شد، با حفظ تقسیم بندی تخصص در این زمینه ها که به سوئیسی ها اجازه می داد بر چالش آمریکا غلبه کنند.
اگرچه حرکت اصلی، ébauche، آنقدر پیچیده و ظریف به نظر می رسد که ساختن آن باید بسیار دشوار باشد، آمریکایی ها در دهه 1850 نشان دادند که قطعات منفرد را می توان با هزینه بسیار ارزان در هزاران دستگاه توسط ماشین آلات ساخته شده ساخت. سوئیسیها این روش تولید را اتخاذ کرده بودند و از این پس بیشتر اباوچهای سوئیسی توسط تولیدکنندگان بزرگی مانند Fabrique d'horlogerie de Fontainemelon، اولین کارخانه سوئیسی ébauche، که در Fontainemelon بین La Chaux-de-Fonds و Neuchâtel تأسیس شد، ساخته میشد. یا کارخانه های بزرگ در گرنشن مانند A. Schild و Schild Frères که تبدیل به Eterna شدند که بخش حرکت خود را به عنوان ETA منحل کردند و آنها را در اختیار صدها یا حتی هزاران نفر از établisseurs قرار دادند که آنها را با کیس ها، شماره گیری ها و صفحه ها ترکیب کردند. به ساعت های کامل تبدیل می شود.
اگر چه ébauches ساخته شده توسط این کارخانه های بزرگ اغلب بر روی قطعات قابل مشاهده بدون نام هستند، اغلب یک علامت تجاری در جایی بر روی آنها وجود دارد، تا بتوان قطعات یدکی را به درستی سفارش داد. این علائم تجاری اغلب بر روی صفحه پایین یا ستونی، زیر صفحه نمایشگر قرار دارند و تنها زمانی قابل مشاهده هستند که صفحه صفحه برداشته شود. گاهی اوقات آنها در بالای صفحه ستون در زیر پل بشکه یا یکی از انگشتان قرار دارند و تنها زمانی که حرکت از بین برود قابل مشاهده هستند. دشواری شناسایی حرکات فقط از قسمت هایی که هنگام حرکت در قاب ساعت قابل مشاهده هستند، با تعداد زیادی حرکات مختلف که توسط صنعت ساعت سوئیس تولید می شود و عادت سازندگان به تغییر شکل پل برای مشتریان مختلف ترکیب می شود. . شکل انگشتان (خروس ها) و پل ها بیشتر جنبه زیبایی شناختی دارد. تا زمانی که همه سوراخهای محوری و سوراخهای پیچ دقیقاً در مکانهای مشابهی قرار داشته باشند، میتوان پلهایی با اشکال بسیار متفاوت را آزادانه تعویض کرد. برخی از تولیدکنندگان حرکات متفاوتی را با چیدمان و اجزای قطار یکسان اما انگشتان و پلهای متفاوت تولید کردند.
معمولاً هیچکس نام خود را روی چنین ساعتهایی نمیگذارد، و در آن زمان خردهفروشان نمیخواستند نام شخص دیگری روی صفحه باشد، به خصوص اگر ساعت سوئیسی باشد که در بریتانیا فروخته شود. ساعتهای انگلیسی از شهرت بالایی نزد مردم برخوردار بودند و خردهفروشان احساس میکردند که داشتن نام خارجی ناشناخته روی ساعت، فروش آن را دشوارتر میکند. بنابراین ساعتهایی با صفحههای ساده سفارش دادند و نام خودشان را روی آن گذاشتند. به عنوان مثال، هارودز و آسپری در لندن، همیلتون و اینچ در ادینبورگ، و نام جواهرساز در هر شهر و شهرستانی در میان. مشتریان به جواهر ساز محلی خود اعتماد کردند و از خرید ساعتی با نام خود روی صفحه و شهرتشان در پشت آن خوشحال بودند.
تا حد زیادی، صنعت ساعت سوئیس، بخش عمده ای که در خارج از ژنو قرار داشت، در نیمه اول قرن نوزدهم و قرن بیستم یک شرکت غول پیکر بود که محصول نهایی ساعت های "سوئیسی" بود. بسیاری از شهرهای کوههای ژورا تقریباً به طور کامل به تولید قطعات ساعت و مونتاژ آنها در ساعتهای تمامشده اختصاص داشتند. در Das Kapital که برای اولین بار در سال 1867 منتشر شد، تقسیم کار بسیار زیاد در صنعت ساعت سازی سوئیس را توصیف کرد و گفت که La Chaux-de-Fonds یک "کارخانه-شهر بزرگ" بود به حدی که به نظر می رسید هر بخش از این شهر در صنعت ساعت سازی مشغول بود. شرکتهای منفرد برای تولید بهتر یا ارزانتر قطعات ساعت با یکدیگر رقابت میکردند و به دلیل تخصص و تقسیم کار، اقتصاد تولیدی را تولید میکردند. این قطعات مجزا در ساعتهای کامل مونتاژ شدند. ساعتهایی که بهعنوان «سازنده» نداشتند، به همین دلیل است که نام سازندهای روی این ساعتها دیده نمیشود.
هنگامی که یک ساعت از قطعات خریداری شده از چندین شرکت مختلف مونتاژ شده است. حرکت از یک کارخانه ébauche، جعبه از یک کارخانه قاب ساعت، صفحه از یک ساعتساز، عقربههای یک کارخانه ساخت عقربه ساعت، و مونتاژ در کارخانهای که هیچیک از قطعات را نمیسازد، باید پرسید. دقیقاً منظور از "سازنده" چیست؟ غالباً هیچ کس خود را «سازنده» ساعت نمیداند که امروزه مردم به آن فکر میکنند، که واقعاً بیشتر در مورد برندسازی است تا ساخت هر چیزی، و بنابراین هیچکس نام خود را روی این ساعتها نمیگذارد.
ظهور "برندها"
نام های تجاری در قرن نوزدهم ایجاد شد تا مردم بتوانند محصولاتی را که می توانند به آنها اعتماد کنند شناسایی کنند. این محصولات معمولاً مواد غذایی مانند آرد و مربا بودند، و نام تجاری به مشتریان اطمینان می داد که محتویات آن سالم است و تقلبی ندارد، همانطور که بسیاری از کالاهای ارزان در سال های قبل وجود داشتند. این استفاده از نام های تجاری به تدریج به سایر کالاها مانند سیگار برگ، باروت و آبجو گسترش یافت. هنگامی که قانون ثبت علامت تجاری بریتانیا در سال 1875 معرفی شد، مثلث قرمز متمایز کارخانه آبجوسازی باس در برتون اون ترنت اولین علامت تجاری بود که به ثبت رسید.
هنگامی که کارخانه های ساعت آمریکایی مانند Waltham و Elgin شروع به تولید انبوه حرکات با کیفیت خوب کردند که با نام شرکت مشخص شده بود، تولید کنندگان سوئیسی شروع به قرار دادن نام های آمریکایی بر روی ساعت های خود کردند. اما این واقعاً برندسازی نبود، بازاریابی کمی یا اصلاً انجام نشده بود، نامها صرفاً برای مشتریان آمریکایی آشنا به نظر میرسیدند.
قانون علائم تجاری بریتانیا در سال 1887 به منظور جلوگیری از واردات کالاهای خارجی با نام یا علائمی که نشان میدهد ساخت بریتانیا هستند به بریتانیا انجام شد. این در ابتدا منجر به مصادره بسیاری از ساعتهای سوئیسی توسط مقامات گمرک بریتانیا شد، زیرا آنها کلمات انگلیسی، حتی فقط "سریع" و "آهسته" را بر روی رگولاتور حمل میکردند، بدون اینکه هیچ کلمه یا علامت دیگری برای نشان دادن محل مبدا وجود داشته باشد، منجر به توقیف کالا شد. برای جلوگیری از این امر، یک «ساخت سوئیس» محتاطانه در پایین صفحه ساعتهای صادراتی به بریتانیا قرار داده شد، با این نتیجه ناخواسته که قانون تجارت بریتانیا باعث شد سوئیس یک برند ملی قدرتمند ایجاد کند: «ساخت سوئیس».
برندسازی مدرن
هانس ویلسدورف یکی از اولین افرادی بود که به قدرت یک برند در فروش ساعت پی برد و نام رولکس را در سال 1908 ایجاد کرد، اما تا اواسط دهه 1920 بود که ویلسدورف موفق شد خرده فروشان انگلیسی را متقاعد کند که ساعت هایی با نام رولکس را بپذیرند. به جای خود در صفحه شماره گیری. تولید کننده نبود ، آنها ساعت های خود را از سازندگان مختلف خریداری کردند، از جمله شرکتی به نام Aegler که در نهایت آن را تحویل گرفتند - در رولکس .)
جایی که رولکس رهبری کرد، دیگران دنبال کردند و برندهای ساعت ایجاد یا تبلیغ شدند، به تدریج در ابتدا با یک برند هنوز معنی خاصی داشت: اینکه ساعت حداقل توسط شرکت نامبرده طراحی، مونتاژ و آزمایش شده بود. اما با پیشرفت قرن بیستم، کیش «برند» که توسط آژانسهای تبلیغاتی ایجاد شد، به این معنی بود که همه چیز باید یک «نام» مرتبط با آن داشته باشد، و در دهه 1970 مارکها از هوا ساخته میشدند و ساعتها با نام برند روی آنها توسط مونتاژکنندگان ناشناس سوئیسی یا حتی شرق دور، بسیار دور از دفتر تبلیغاتی که "هویت برند" را حفظ می کند. (شاید می توانید بگویید که من طرفدار "فرقه نام تجاری" نیستم، اگرچه فکر می کنم دانستن تاریخچه و ریشه یک ساعت جالب است.)
با این حال، اغلب چیزهای زیادی در مورد تاریخچه یک ساعت قدیمی اغلب از علائم روی بدنه و حرکت می توان کشف کرد، به خصوص اگر دارای قاب نقره ای یا طلایی باشد و در بریتانیا وارد و فروخته شده باشد، زیرا طبق قانون باید ارزیابی و مشخص شد، اگرچه این قانون فقط پس از ژوئن 1907 به طور مداوم اعمال شد.
گاهی اوقات سازنده ébauche را می توان از شکل قسمت های حرکت یا علامت تجاری که اغلب در زیر صفحه پنهان می شود، شناسایی کرد. سازندگان ébauches همچنین میخواستند بتوانند حرکات را تا حد ممکن به بسیاری از ettablisseurهای مختلف بفروشند، که هر کدام مانند دیگران حرکات مشابهی را در ساعتهای خود نمیخواهند. برای این منظور، سازندگان ébauche حتی دقیقاً همان حرکت را با صفحات با شکل های مختلف انجام دادند تا متفاوت به نظر برسند. اگر علامت تجاری سازنده وجود داشته باشد، اغلب در صفحه پایینی زیر صفحه نمایشگر قرار دارد که فقط یک تعمیرکار ساعت آن را می بیند تا بتواند قطعات یدکی را سفارش دهد. اینها برای دیدن مشتریان نبود. بنابراین شناسایی سازنده یک é bauche با شناسایی یک نام تجاری، یا به عبارت سوئیسی یک "تولید" نامگذاری شده یکسان نیست.
اعداد در مورد حرکات و موارد
اعداد در حرکات ساعت و موارد به دو شکل ظاهر می شوند. شماره پانچ یا مهر شده و اعداد حکاکی شده یا خراشیده شده با دست.
اعداد مهر شده یا حکاکی شده منظم
رشتههایی از اعدادی که در قاب ساعت یا روی یک حرکت حک شدهاند، اغلب شمارههای سریال سازنده هستند، اما در برخی موارد ارجاعاتی به یک پتنت یا طرح ثبتشده هستند که میتواند چیزی در مورد ساعت به ما بگوید. اختراعات سوئیسی معمولاً با صلیب فدرال سوئیس یا کلمه "Brevet" مشخص می شوند.
ارجاع به اختراعات یا طرح های ثبت شده معمولاً علاوه بر شماره دارای متنی است و اعداد نسبتاً کوتاه، شش یا هفت رقمی هستند.
رشته های طولانی اعداد به خودی خود معمولاً شماره سریال یا سایر شماره های مرجع هستند که توسط سازنده ساعت قرار داده شده است که در بخش زیر با جزئیات بیشتر مورد بحث قرار گرفته است.
اعداد خراشیده شده با دست
معمولاً در پشت قاب ساعت، خراشهای کوچکی وجود دارد که آشکارا با دست ساخته شدهاند. اینها علائم تعمیرکار ساعت از زمانی است که ساعت در طول سالها سرویس شده است. ساعتهای مکانیکی، بهویژه ساعتهای قدیمیتر با قابهایی که کاملاً ضد آب یا گرد و غبار نیستند، هر چند سال یکبار نیاز به سرویس دارند، بنابراین ساعتی که بیست یا سی سال قبل از قرار دادن در کشو استفاده میشد و فراموش میشد، ممکن است پنج سرویس شده باشد. یا شش بار؛ احتمالاً هر بار توسط یک تعمیرکار ساعت متفاوت. علائم خراشیده شده توسط تعمیرکار ساعت به آنها کمک می کند تا اگر مشتری بعداً ساعتی را با مشکلی بازگرداند، کار خود را شناسایی کند. این بسیار ساده ترین راه برای یک تعمیرکار ساعت است تا تأیید کند که روی ساعت کار کرده است. گاهی اوقات علامتها شامل یک تاریخ میشوند که نشان میدهد ساعت سرویس شده است، اما برخی دیگر کدگذاری شدهاند و برای اینکه دقیقاً منظورشان را بدانید باید از شخصی که علامت گذاری کرده است بپرسید.
شماره سریال
شماره سریال حرکت الکتا
شماره سریال کیس بورگل
حرکات و قابهای ساعت اغلب دارای یک عدد طولانی هستند مانند 60749 روی پل بشکه ای جنبش 17 جواهر ظریف Electa مربوط به سال 1915، یا 3130633 در قاب ساعت نقره ای Borgel که در اینجا نشان داده شده است. اینها اعداد سازنده ساعت است. توجه داشته باشید که شماره سریال در قاب ساعت توسط سازنده ساعت اعمال شده است نه سازنده قاب. گاهی اوقات شماره سریال حرکت به ستون یا صفحه پایین، صفحه اصلی زیر صفحه نمایش داده می شود، و بنابراین تا زمانی که صفحه کلید حذف نشود، قابل مشاهده نیست.
شمارههای سریال معمولاً به ترتیب تخصیص داده میشوند، به تعداد افزایش مییابند و برای پیگیری تولید استفاده میشوند. این زمانی مفید بود که یک تعمیرکار ساعت به یک قطعه یدکی نیاز داشت، که اجازه می داد کالای صحیح را تهیه کند، یا در مواردی که برخی از قطعات یا مواد معیوب در یک دسته یا مواردی استفاده شده بود که بعداً نیاز به فراخوانی داشت.
گاهی اوقات شماره سریال حرکت در قاب ساعت تکرار می شود که می تواند بررسی مفیدی برای تأیید اینکه حرکت و قاب زندگی مشترک را شروع کرده اند، اما بسیاری از تولیدکنندگان ساعت از اعداد متفاوتی در مورد حرکت و قاب استفاده می کنند، بنابراین باید مراقب باشید که این کار را نکنید. در صورت متفاوت بودن اعداد، کسر غلط انجام دهید.
شماره های سریال ذاتاً حاوی هیچ اطلاعاتی نیستند. شماره سریال تنها زمانی مفید است که سازنده ای که آن را اعمال کرده است شناخته شده باشد، و اگر سوابق آنها هنوز وجود داشته باشد، که در بسیاری از موارد وجود ندارد.
شماره سریال حرکت برخی از سازندگان شناخته شده و در آثار مرجع یا در وب منتشر شده است. به طور کلی:
- شماره سریال جنبش شرکت ساعت آمریکایی، مانند Waltham's، به خوبی مستند شده است
- تعداد کمی از شماره سریال تولید کنندگان ساعت سوئیسی مستند شده است. اکثرا اینطور نیستند.
- شماره سریال شرکت ساعت انگلیسی بسیار ضعیف است.
تعداد کمی از شرکت های سوئیسی آرشیو دارند و می توانند چیزهای زیادی در مورد ساعت به شما بگویند. اینها عبارتند از Longines، IWC و تا حدودی Omega. اکثر شرکت های سوئیسی نمی توانند این کار را انجام دهند. اگر نام شرکت هنوز وجود دارد، اغلب این نام همان چیزی است که هنوز وجود دارد، سوابق قدیمی سالها پیش از بین رفته یا گم شدهاند.
اگر یک شماره سریال در یک ساعت انگلیسی وجود داشته باشد، تقریباً همیشه این شمارهای است که سازنده ساعت روی آن قرار میدهد تا اگر ساعت از خردهفروش با ایراد برمیگردد، میتواند سوابق خود را بررسی کند و کارگر مسئول این ساعت را شناسایی کند. بخش معیوب، و بدون شک او را مجبور به بازسازی رایگان آن کنید. دادههای برخی از کارخانههای ساعتسازی انگلیسی بزرگتر، مانند The Lancashire Watch Company، The English Watch Company و Rotherham and Sons در دسترس است، اما برای تولیدکنندگان صنایع دستی کوچکتر تقریباً هیچ چیز باقی نمیماند.
توجه داشته باشید که اعداد حک شده در پشت قاب ساعت به ندرت برای تشخیص زمان ساخت ساعت مفید هستند، شماره سریالی که معمولاً در حرکت ضبط می شود.
استفاده از شماره سریال برای شناسایی سازنده
تشخیص سازنده یک ساعت یا قاب ساعت فقط از روی شماره سریال های مهر شده بر روی حرکت یا قاب امکان پذیر نیست. شماره سریال همان چیزی است که از نام آن می گوید. اعدادی که به صورت سری استفاده می شوند، اغلب از 1 یا برخی از پایه های دیگر مانند 1000 یا 1000000 شروع می شوند. به همین دلیل، هر سازنده ای می توانست از یک عدد در زمان های مختلف استفاده کند. شما حتی نباید تصور کنید که می توان چیزی را از بزرگی یک عدد استنباط کرد، برای مثال یک شرکت تازه تاسیس ممکن است بخواهد این تصور را ایجاد کند که ساعت های زیادی ساخته است، بنابراین ممکن است به طور خودسرانه شماره گذاری خود را شروع کنند: مثلاً 700000، به این معنی که آنها این تعداد ساعت را ساخته اند در حالی که در واقع ساعت شماره 700001 ممکن است اولین ساعتی باشد که آنها ساخته اند.
به عنوان مثال، یک عدد کاملا تصادفی مانند 1234567 - یک میلیون و دویست و سی و چهار هزار و پانصد و شصت و هفت را در نظر بگیرید. Longines در سال 1900 ساعتی را دقیقاً با این شماره سریال ساخت و IWC نیز در سال 1951 حرکت ساعتی را دقیقاً با همان شماره سریال ساخت.
هیچ چیز ترسناکی در مورد این "تصادف عددی" وجود ندارد، فقط نشان می دهد که تا سال 1900 Longine ها قبلاً بیش از یک میلیون ساعت ساخته بودند، در حالی که IWC تا سال 1938 طول کشید تا اولین میلیون ساعت خود را بسازد و تا سال 1951 تا شماره حرکت 1,234,567 را بسازد. در آن زمان لانجین ها به هشت میلیون نفر رسیدند.
بنابراین می توانید ببینید که دانستن شماره سریال حرکت یا کیس به تنهایی کمکی به شناسایی سازنده نمی کند.
پوانسون دو مایتر
در دهه 1920، سیستمی از Poinçon de Maître (به معنای واقعی کلمه "مشت استاد" اما معمولاً در این زمینه به عنوان علامت مسئولیت جمعی ترجمه می شود) برای سازندگان قاب ساعت سوئیسی معرفی شد تا قابلیت ردیابی را برای سازنده واقعی قاب ساعت فراهم کند.
این امر مستلزم آن بود که تمام قابهای ساعت فلزی گرانبها که در سوئیس ساخته شده بودند، دارای علامتی برای شناسایی سازنده قاب باشند. پوانسون دو مایتر
ساعتسازان معمولاً نمیخواستند نام سازنده قاب، که معمولاً یک شرکت جداگانه بود، در پشت ساعتهایشان دیده شود، بنابراین سیستمی از علامتها و شمارههای کد توسط سازندگان سوئیسی قاب ساعت ابداع شد، با نمادهای مختلف نشان دهنده مناطق مختلف پرونده سازی سوئیس. شش نوع علامت در تصویر نشان داده شده است. این علائم مسئولیت جمعی نامیده می شود زیرا هر یک توسط بیش از یک عضو انجمن استفاده شده است. وقتی مهر می شود XXX نشان داده شده در علامت ها با عددی جایگزین می شود که نشان دهنده سازنده کیس است.
این علائم معمولاً در موارد طلا، پلاتین یا پالادیوم دیده می شود. اگر چه توسط انجمن سازندگان قاب برای علامت گذاری قاب های نقره پیش بینی شده بود، اما این موارد به ندرت دیده می شوند.
پتنت ها و طرح های ثبت شده
به طور کلی دو روش برای حفاظت از ایده ها و اختراعات، ثبت اختراع و طرح های ثبت شده وجود دارد.
حق ثبت اختراع از ایده روش جدیدی برای انجام کاری محافظت می کند، شکل دقیق تجسم ایده مهم نیست. به عنوان مثال، حق امتیازی که در قرن شانزدهم اعطا شد، برای ایده «بالا بردن آب توسط نیروی محرک آتش» بود که به توماس ساوری اعطا شد. این حق اختراع به قدری گسترده بود که وقتی توماس نیوکومن موتور بخار را در حدود سال 1710 اختراع کرد، مجبور شد با Savery شراکت کند، حتی اگر موتور بخار او کاملاً با هر چیزی که Savery ساخته بود متفاوت باشد. اختراعات بعدی اجازه نداشتند دامنه وسیعی داشته باشند، اما همچنان از یک اصل به جای یک تجسم محافظت می کردند.
یک طرح ثبت شده از تجسم یک ایده محافظت می کند. آنها ابتدا ایجاد شدند تا به طراحان کاغذ دیواری اجازه دهند تا طرح های خود را ثبت کنند تا دیگر تولیدکنندگان کاغذ دیواری از کپی برداری از آنها جلوگیری کنند، اما این ایده به زودی به مناطق دیگر هم سرایت کرد. به عنوان مثال، طرحی از قوری را می توان ثبت کرد تا از ساختن قوری دقیقاً مشابه توسط دیگران جلوگیری شود. اما نمیتوان از ایده درست کردن چای یا ساخت قوری به شکلی دیگر محافظت کرد.
تولیدکنندگان به زودی وارد این طرحها شدند، زیرا در تبلیغات صحبت در مورد اختراعات و اختراعات تاثیرگذار به نظر میرسد، و اگر حق ثبت اختراع به دست نمیآید، طرح ثبتشده بهترین چیز بعدی است. حق ثبت اختراع صدها سال در بریتانیا وجود داشت و کاملاً تحت کنترل بود. سوئیسیها خیلی دیر به فکر ثبت اختراع افتادند و طرحها را ثبت کردند، اولین اختراع سوئیس در سال 1888 به پل پرت اعطا شد. در سالهای اولیه، سیستم سوئیس برای بررسی درخواستهای ثبت اختراع به اندازه بریتانیا و بسیاری چیزها دقیق نبود. واقعاً اختراعات نبودند، اختراعات سوئیسی اعطا شد. به عنوان مثال، هزاران نوع مختلف مکانیزم بدون کلید حق اختراع دریافت کردند، اما تنها یک بار امکان اختراع سیمپیچ بدون کلید وجود داشت، بنابراین بیشتر ایدههای بعدی صرفاً تغییراتی در ایده بودند که واجد شرایط ثبت اختراع نیستند. اما این امروز برای کلکسیونرهای ساعت مفید است، زیرا اغلب یک شماره ثبت اختراع تنها چیزی است که مشخص می کند چه کسی یک ساعت را ساخته است.