ساعتهای جیبی عتیقه از دیرباز عنصر مهمی در تکامل زمانسنجی و مد بودهاند و ریشههای آنها به قرن شانزدهم میلادی بازمیگردد. این ساعتهای کوچک و قابل حمل که اولین بار توسط پیتر هنلاین در سال ۱۵۱۰ ساخته شدند، با ارائه جایگزینی جمع و جور برای ساعتهای بزرگتر و ثابت آن دوران، زمانسنجی شخصی را متحول کردند. ساعتهای جیبی که در ابتدا به صورت آویز یا متصل به لباس استفاده میشدند، در طول قرنها از نظر طراحی و عملکرد تکامل یافتند. آنها از «ساعتهای» سنگین و طبلشکل قرن شانزدهم به شکلهای گردتر و ظریفتری که به راحتی در جیبهای جلیقه جا میشدند، در قرن هفدهم میلادی تغییر یافتند. این تحول با پیشرفت در فناوری ساعتسازی، مانند معرفی چرخدنگ سیلندری و بعداً چرخدنگ اهرمی، که دقت را به میزان قابل توجهی بهبود بخشید، تحریک شد. شرکت ساعتسازی آمریکایی، که بعدها با نام والتهام شناخته شد، نقش محوری در تولید انبوه ساعتهای جیبی در قرن نوزدهم ایفا کرد و آنها را در دسترستر و مقرونبهصرفهتر ساخت. با وجود اینکه در قرن بیستم ساعتهای جیبی عتیقه عمدتاً توسط ساعتهای مچی و دستگاههای دیجیتال جایگزین شدند، اما به دلیل اهمیت تاریخی، ساخت پیچیده و ظرافتی که به تاریخ ساعتسازی میبخشند، همچنان نزد مجموعهداران و علاقهمندان بسیار ارزشمند هستند.
ساعتهای جیبی بخش مهمی از تمدن مدرن و تحولات دنیای ساعت بودهاند. از قرن شانزدهم، آنها بخش جداییناپذیری از مد مردانه بودهاند. این ساعتهای کوچک و گرد، ساعتهای قابل حمل را نشان میدادند و تا زمانی که تولید انبوه آنها آسان نشد، نمادی از جایگاه اجتماعی بودند.
پیشینه:
اولین ساعت جیبی توسط پیتر هنلین در سال ۱۵۱۰ در نورنبرگ آلمان اختراع شد. ایتالیاییها در اوایل قرن شانزدهم ساعتهایی را تولید میکردند که به اندازه کافی کوچک بودند تا بتوان آنها را روی دست بست. اولین ساعت جیبی توسط یک ساعتساز آلمانی به نام پیتر هنلین در سال ۱۵۱۰ اختراع شد. پیتر با استفاده از پیشرفتهای اخیر در فنرهای اصلی، توانست طراحی ساعت کوچکتری را ایجاد کند که قبلاً امکانپذیر نبود. این مدل اولیه بسیار کوچکتر از هر ساعت دیگری بود و به اندازه کافی جمع و جور بود که بتوان آن را پوشید. ۱۴ فوریه ۲۰۲۰.
اولین ساعتهای مچی که در قرن شانزدهم در اروپا ساخته شدند، نوعی گذار بین ساعتهای دیواری و ساعتهای مچی معمولی بودند. این «ساعتهای مچی» به لباس بسته میشدند یا با زنجیری دور گردن انداخته میشدند. آنها استوانههای برنجی سنگین به شکل طبل با قطر چند اینچ بودند که حکاکی و تزئین شده بودند. آنها فقط یک عقربه ساعتشمار داشتند. صفحه ساعت با شیشه پوشیده نمیشد، اما معمولاً یک پوشش برنجی لولایی داشت که اغلب به صورت تزئینی با توری سوراخ شده بود، بنابراین زمان بدون باز کردن قابل خواندن بود. موتور ساعت از آهن یا فولاد ساخته شده بود و با پینها و گوههای مخروطی به هم متصل میشدند، تا اینکه پس از سال ۱۵۵۰ استفاده از پیچها آغاز شد.
بسیاری از حرکات شامل مکانیزمهای ضربهای یا هشدار بودند. این شکل بعداً به شکل گرد تکامل یافت؛ این شکلها بعدها تخممرغهای نورنبرگ نامیده شدند. در اواخر قرن، روندی برای ساعتهایی با شکلهای غیرمعمول وجود داشت و ساعتهای مچی به شکل کتاب، حیوانات، میوه، ستاره، گل، حشرات، صلیب و حتی جمجمه (ساعتهای سر مرگ) ساخته میشدند.
سبکها در قرن هفدهم تغییر کردند و مردان به جای آویز، شروع به استفاده از ساعت در جیب کردند (ساعت زنانه تا قرن بیستم به صورت آویز باقی ماند). گفته میشود این اتفاق در سال 1675 رخ داد، زمانی که چارلز دوم انگلستان جلیقهها را معرفی کرد. برای قرار گرفتن در جیب، شکل آنها به شکل ساعت جیبی معمولی، گرد و مسطح و بدون لبههای تیز، تکامل یافت. از حدود سال 1610 از شیشه برای پوشاندن صفحه ساعت استفاده شد. استفاده از حلقههای ساعت شروع شد که نام آن از کلمه آلمانی fuppe به معنای جیب کوچک گرفته شده است.[5] ساعت کوک میشد و همچنین با باز کردن پشت و قرار دادن یک کلید در یک محور مربعی و چرخاندن آن تنظیم میشد.
تا نیمه دوم قرن هجدهم، ساعتها اقلام لوکسی بودند؛ به عنوان نشانهای از ارزش بالای آنها، روزنامههای انگلیسی قرن هجدهم اغلب تبلیغاتی را منتشر میکردند که صرفاً برای اطلاعاتی که ممکن است منجر به بازیابی ساعتهای دزدیده شده شود، پاداشهایی بین یک تا پنج گینی پیشنهاد میکردند. با این حال، در پایان قرن هجدهم، ساعتها (در حالی که هنوز عمدتاً دستساز بودند) رایجتر شدند؛ ساعتهای ارزان قیمت مخصوصی برای فروش به ملوانان ساخته میشدند که نقاشیهای خام اما رنگارنگی از صحنههای دریایی روی صفحههایشان داشتند.
تا دهه ۱۷۲۰، تقریباً تمام موتورهای ساعت بر اساس چرخدنگ verge بودند که در قرن ۱۴ برای ساعتهای عمومی بزرگ توسعه داده شده بود. این نوع چرخدنگ شامل درجه بالایی از اصطکاک بود و هیچ نوع جواهری برای محافظت از سطوح تماس در برابر سایش نداشت. در نتیجه، یک ساعت verge به ندرت میتوانست به استاندارد بالایی از دقت دست یابد. (نمونههای باقیمانده اکثراً بسیار سریع کار میکنند و اغلب یک ساعت در روز یا بیشتر به دست میآورند.) اولین پیشرفت گسترده، چرخدنگ استوانهای بود که توسط آبه دو اوتفوی در اوایل قرن ۱۸ توسعه یافت و توسط سازنده انگلیسی جورج گراهام به کار گرفته شد. سپس، در اواخر قرن ۱۸، چرخدنگ اهرمی (که توسط توماس ماج در سال ۱۷۵۵ اختراع شد) توسط تعداد انگشتشماری از سازندگان از جمله جوزیا امری (یک سوئیسی ساکن لندن) و آبراهام-لوئیس برژه به تولید محدود رسید. با این کار، یک ساعت خانگی میتوانست زمان را با دقت یک دقیقه در روز نشان دهد. ساعتهای اهرمی بعد از حدود سال ۱۸۲۰ رایج شدند و این نوع ساعت هنوز هم در بیشتر ساعتهای مکانیکی امروزی استفاده میشود.
در سال ۱۸۵۷، شرکت ساعتسازی آمریکایی در والتهام، ماساچوست، مدل والتهام ۵۷ را معرفی کرد که اولین مدلی بود که از قطعات قابل تعویض استفاده میکرد. این امر هزینه ساخت و تعمیر را کاهش داد. اکثر ساعتهای جیبی مدل ۵۷ از جنس نقره سکهای ("یک نه مرغوب") بودند، آلیاژی از نقره با خلوص ۹۰٪ که معمولاً در ضرب سکه دلار استفاده میشود و خلوص آن کمی کمتر از نقره استرلینگ بریتانیایی (۹۲.۵٪) بود، که هر دو از خلوص بالاتر سایر انواع نقره اجتناب میکردند تا سکههای در گردش و سایر اشیاء نقرهای کاربردی در استفاده زیاد دوام بیشتری داشته باشند.
تولید ساعت در حال سادهسازی بود؛ خانواده ژاپنی از شافهاوزن، سوئیس، در این زمینه پیشگام بودند و کمی بعد، صنعت نوپای ساعتسازی آمریکا، ماشینآلات بسیار جدیدی را توسعه داد، به طوری که تا سال ۱۸۶۵، شرکت ساعتسازی آمریکایی (که بعدها با نام والتهام شناخته شد) میتوانست سالانه بیش از ۵۰۰۰۰ ساعت قابل اعتماد تولید کند. این پیشرفت، سوئیسیها را از موقعیت مسلط خود در بازار ارزانتر بیرون راند و آنها را مجبور کرد تا کیفیت محصولات خود را افزایش دهند و خود را به عنوان رهبر دقت و صحت معرفی کنند.
روششناسی:
ساعتهای جیبی پنج جزء مکانیکی اصلی دارند: فنر اصلی، چرخدنده، چرخدنده تعادل، مکانیزم دنگ و صفحه ساعت. فنر اصلی هنگام کوک شدن ساعت جیبی فشرده میشود و انرژی مکانیکی تولید شده برای به حرکت درآوردن ساعت استفاده میشود. ۲۱ اکتبر ۲۰۱۵. ارزش واقعی یک ساعت جیبی به چند عامل بستگی دارد. قدمت، کمیابی و برند همگی بر قیمت فروش تأثیر میگذارند. بهطور عمده، نام برند بیشتر ارزش ساعت را نشان میدهد - برندهای خوب ساعت جیبی میتوانند تا چند هزار پوند فروخته شوند.
نتایج:
برای حدود ۴۰۰ سال، ساعت جیبی محبوبترین نوع ساعت قابل حمل بود و تنها در قرن بیستم، ساعت مچی از آن پیشی گرفت. از قرن شانزدهم به بعد، ساعت جیبی به یک اکسسوری ضروری برای مردان تبدیل شد که هم کاربردی و هم شیک بود و با توسعه طرحهای زیبا، این وسیله به یک وسیله جانبی ضروری تبدیل شد. به طور سنتی، ساعت جیبی به یک زنجیر بسته میشود و این امکان را فراهم میکند که ساعت به عنوان گردنبند پوشیده شود یا به بخشی از لباس متصل شود. در حالی که اروپا از دهه ۱۵۰۰ میلادی در حال تولید ساعت بوده است، اولین ساعتهای جیبی آمریکایی تا دهه ۱۸۰۰ تولید نشدند. با وجود پیشرفت کند در ایالات متحده، شرکت ساعتسازی والتام ماساچوست اولین شرکتی بود که ساعتهای جیبی با قطعات قابل تعویض را توسعه داد که هم روند تولید را سرعت بخشید و هم هزینه را کاهش داد. ساعتهای جیبی والتام امروزه هنوز هم مورد توجه علاقهمندان به ساعتسازی هستند و بسیاری از آنها توسط فروشندگان و در حراجیها فروخته میشوند.
نتیجهگیری:
ساعتهای جیبی امروزه رایج نیستند و جای خود را به ساعتهای مچی و گوشیهای هوشمند دادهاند. با این حال، تا اوایل قرن بیستم، ساعت جیبی همچنان برای مردان غالب بود و ساعت مچی زنانه و غیرمردانه تلقی میشد. در مد مردانه، ساعتهای جیبی تقریباً در زمان جنگ جهانی اول جای خود را به ساعتهای مچی دادند، زمانی که افسران در میدان نبرد متوجه شدند که دسترسی به ساعتی که روی مچ بسته میشود آسانتر از ساعتی است که در جیب قرار میگیرد. ساعتی با طراحی انتقالی که ویژگیهای ساعتهای جیبی و ساعتهای مچی مدرن را با هم ترکیب میکرد، «ساعت سنگری» یا «ساعت مچی» نامیده میشد. ساعتهای جیبی دقیقتر، حتی با کاهش محبوبیتشان در جاهای دیگر، همچنان به طور گسترده در راهآهن مورد استفاده قرار میگرفتند.
استفاده گسترده از ساعتهای جیبی در محیطهای حرفهای سرانجام تقریباً در سال ۱۹۴۳ به پایان رسید. نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا، در انتظار حمله نهایی روز D، ساعتهای جیبی Waltham را که دارای نه جواهر بودند، با صفحههای مشکی و شمارههایی که برای دیده شدن در تاریکی با رادیوم پوشانده شده بودند، بین ملوانان خود توزیع کرد. برای چند سال در اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، کت و شلوارهای سه تکه مردانه دوباره مد شدند و این منجر به تجدید حیات کوچکی در ساعتهای جیبی شد، زیرا برخی از مردان در واقع از جیب جلیقه برای هدف اصلی خود استفاده میکردند. از آن زمان، برخی از شرکتهای ساعتسازی همچنان به ساخت ساعت جیبی ادامه میدهند. از آنجایی که جلیقهها مدتهاست که (در ایالات متحده) به عنوان بخشی از لباس رسمی تجاری از مد افتادهاند، تنها مکان موجود برای حمل ساعت، جیب شلوار است. ظهور جدیدتر تلفنهای همراه و سایر گجتهایی که روی کمر بسته میشوند، جذابیت حمل یک وسیله اضافی در همان مکان را کاهش داده است، به خصوص که این گجتهای جیبی معمولاً خودشان قابلیت نمایش زمان را دارند.
در برخی کشورها، به طور سنتی به کارمندان پس از بازنشستگی، یک ساعت جیبی با قاب طلایی هدیه داده میشود. ساعت جیبی در جنبش خردهفرهنگی استیمپانک که هنر و مد دوران ویکتوریا را در بر میگیرد، محبوبیت خود را بازیافته است، دورهای که ساعتهای جیبی تقریباً همه جا بودند.
کتابشناسی:
میلهام، ویلیس اول (۱۹۴۵)، زمان و زماننگهداران، نیویورک: مکمیلان، شابک ۰-۷۸۰۸-۰۰۰۸-۷.











